چگونگی شناخت و ارزیابی فرش دستباف

25 دی 1396

آنچه در بعضی مراکز مرتبط با موضوع فرش متداول است، صورتی از مشخصات فنی است که بنا به اقتضای کار، عناوین و مشخصات در فرم های مخصوص ثبت می شود و بعضا دیده شده که این گونه اطلاعات ثبت شده فاقد نظریات کارشناسی است.

چگونگی شناخت و ارزیابی فرش دستباف

آنچه در بعضی مراکز مرتبط با موضوع فرش متداول است، صورتی از مشخصات فنی است که بنا به اقتضای کار، عناوین و مشخصات در فرم های مخصوص ثبت می شود و بعضا دیده شده که این گونه اطلاعات ثبت شده فاقد نظریات کارشناسی است.

 

شناخت کیفی فرش و تشخیص محل بافت و تعیین ارزش اقتصادی آن از نکات بسیار مهمی است که از سوی کارگزاران آموزشی و برنامه ریزان باید بدان توجه خاصی گردد. در ایران دستیابی به این تشخیص ها از طرق گوناگون صورت می گیرد.

مثلا در بازار سنتی قرن هاست که روش تجربی اعمال می شود. انتقال اطلاعات فنی و تکنیکی در روش سنتی-تجربی برای رسیدن به آگاهی و دانش صحیح به طور کامل صورت نمی گیرد، علت این نقیصه مربوط به عدم وجود اطلاعات طبقه بندی شده در مراکز تجاری-سنتی است.

آنچه در بعضی مراکز مرتبط با موضوع فرش متداول است، صورتی از مشخصات فنی است که بنا به اقتضای کار، عناوین و مشخصات در فرم های مخصوص ثبت می شود و بعضا دیده شده که این گونه اطلاعات ثبت شده فاقد نظریات کارشناسی است.

شناخت و ارزیابی فرش دستباف

فرش به عنوان یکی از دستاوردهای مهم بشری در عین سادگی ظاهرش دارای پیچیدگی های ظریفی است که با شناخت ظرافت های آن می توان به ارزیابی صحیح فنی، اقتصادی، هنری و فرهنگی آن دست یافت و هر چه دقیقتر و صحیح تر آن را بشناسیم، معرفی کامل تر انجام خواهد گرفت.

امروزه علم بر تصورات و فرضیه های شخصی غلبه نموده و بنابراین شایسته است این هنر دیرپای در قالب فنون علمی و فرهنگی قرار گیرد و به هنگام تعریف، آنگونه که شان آن است معرفی گردد.

خوشبختانه در چند دهه اخیر با برپایی نمایشگاه ها و کنفرانس ها و تاسیس موزه های تخصصی و از سویی توجه دولت به تاسیس مراکز دانشگاهی و انتشار کتاب ها و مجلات تخصصی سبب توسعه اطلاعات جامعه فرش گردیده و باعث شده فرش در منظر عموم چهره تازه ای بیابد. ولی با همه این فعالیت هایی که به عمل می آید، هنوز در بین خانواده های ایرانی گزینش رشته فرش به عنوان یک رشته دانشگاهی دارای اولویت علمی، در کانون توجه قرار نگرفته و جایگاه مطمئنی نیافته که دلیل آن کاملا روشن است آن نگرانی خانواده ها از آینده شغلی مبهم فارغ التحصیلان این رشته است. پرداختن به موضوع شغلی دانش آموختگان این رشته یکی از برنامه های با اهمیتی می باشد که از سوی طراحان و برنامه ریزان دولتی باید مورد عنایت خاص قرار گیرد و در صورت عدم توجه کافی بیم آن هست که از استقبال عمومی کاسته شود.

کارشناسی علمی فرش چگونه و از کجا آغاز شده است؟

تاریخچه فرش دستباف ایران با پیدایش فرش پازیریک روشن گردیده اما بدلیل خلا تاریخی هنوز مشخص نشده که آیا فرش ایران از زمان هخامنشیان (تاریخ بافت فرش پازیریک) صادر می شده است یا خیر؟

ولی بنا به نوشته مجله سوئی سوی چینی، فرش ما زمان ساسانیان به عنوان یک کالای صادراتی به طور رسمی اما محدود به بازار های خارج صادر می شده است. در سده های بعدی بویژه زمان صفویان فرش در دنیای خارج جایگاه خود را پیدا می کند به طوری که تولیدات این دوره در اروپا، به عنوان کالای فرهنگی هنری به شمار می رود و در کنار سایر آثار هنری قرار می گیرد. تا اوایل قرن 19 میلادی که موزه ها و گالری ها و کلکسیون های شخصی، فرش های ایرانی را جمع آوری می کنند و به مطالعه آن می پردازند، هنرشناسان و شرق شناسان هر یک با روش خود آن را تجزیه و تحلیل می کنند. اولین کسی که مطالعات علمی روی فرش دستباف را آغاز می کند پروفسور ژولیوس لسینگ رئیس موزه برلین بوده است. وی در مطالعات خود روش تطبیقی را بر می گزیند. در موزه برلین چند تخته فرش در کنار تابلوهای نقاشان کلاسیک اروپایی قرون 16 و 15 میلادی نگهداری می شدند.

پروفسور لسینگ در مطالعات خود متوجه رابطه بسیار نزدیکی بین نقشه فرش های نقاشی شده در تابلو ها و فرش های موجود موزه می شود. توجه به وجوه اشتراک و افتراق نقوش تابلوها و فرش ها نقطه آغاز مطالعه او می شود، وی فرش های موزه را با فرش های بازار برلین و نقوش تابلوها مقایسه نموده و با یافتن تفاوت های نقوش آن ها نتیجه می گیرد که فرش های بازار و موزه و فرش های نقاشی شده در تابلوها در زمان های متفاوت و با سلیقه های گوناگون بافته شده اند.

از طرفی چون تاریخ نقاشی تابلوها مشخص بوده در می یابد که تاریخ بافت فرش های موزه باید همزمان با ترسیم تابلوهای نقاشی باشد چون نقوش فرش های بکار رفته در تابلوها با نقوش فرش های موزه شباهت بسیاری بهم دارند و با این روش تطبیقی در واقع نوعی قدمت و تاریخ یابی فرش را مطرح می کند و هنوز این شیوه تعیین سن قالی کاربرد دارد. دکتر لسینگ حاصل پژوهش خود را در سال 1877 منتشر می سازد.

بعد از وی دانشمندان دیگری در این راه کوشیدند. از جمله پروفسور ژوزف کالاباسک رامی توان نام برد که مطالعات خود را بر پایه روش تحقیقی قرار می دهد و اولین کتابش را بنام نقاشی سوزنی ایرانی در سال 1881 میلادی منتشر می سازد. او روش تحقیقی را برای مطالعه اش انتخاب می کند. وی با روش خود تلاش نمود تا ثابت کند که فرش مورد مطالعه اش در قرن 14 میلادی در ایران بافته شده است که البته بعدها مشخص می گردد فرش مورد مطالعه وی در قرن 18 میلادی با استفاده از الیاف ابریشمی زربفت (گلابتون) در ترکستان شرقی بافته شده است.

در میان دو روش اتخاذ شده یعنی تطبیقی پرفسور لسینگ و تحقیقی پرفسور کالاباسک، روش تطبیقی طرفداران بسیاری پیدا می کند و دانشمندان دیگری با این رویه به پژوهش روی تابلوهای دیگر نقاشان اروپا پرداخته و در این مطالعات با نقوش و فرش های قرون 17 و 16 آشنا می شوند که نتیجه این مطالعات در نمایشگاه بزرگ وین در سال 1891 میلادی به نمایش در می آید. همزمان با این نمایشگاه دانشمندان دیگری چون فون سکالا، هرفئورجورج بردوود، پرفسور آلویزدیگل مقالاتی را در زمینه تجزیه نقوش فرش ها ارائه دادند.

در میان آن ها پرفسور دیگل اطریشی یکی از دقیق ترین روش ها یعنی روش تجزیه فنی و هنری فرش را انتخاب می کند. وی در کار خود به نکات بسیار مهمی اشاره می کند که در ذیل به تفصیل به آنها اشاره می شود:

1- نوع مواد بکار رفته در بافت فرش یعنی نوع جنس تار و پود و پرز (پشم، ابریشم و نخ)

2- نوع رنگ تار و پود، آیا به اصطلاح نخهای پود خود رنگ هستند یا خیر؟ می دانیم که بیشتر نقاط کشور پود نازک را با رنگ های گوناگون بکار می برند که یکی از مشخصه های منطقه بافت به شمار می رود.

3- جهت ریسیدن و تاییدن تارو پود و خامه، که امروزه بر اساس جهت نگارش حرف s یا z انگلیسی خوانده می شود. بعبارت دیگر راست تاب و یا چپ تاب بودن نخ مورد نظر است.

4- ضخامت و ظرافت الیاف تارها و پودها و پرزها، که در ریز یا درشت بافی فرش نقش موثر دارند و انتخاب هر یک از آن ها بستگی به فرهنگ بافت هر منطقه دارد. در جایی به لحاظ نوع ابزار کاربردی بافنده قادر به ریزبافی نیست و در منطقه ای عکس آن عمل می شود.

5- نوع گره، در همه مناطق ایران دو نوع گره اصلی متداول است که گره های فرعی دیگری را با تغییر جهت پیچش و یا کم یا زیاد کردن تعداد تارهایی برای هر گره می گیرند، برای آن ها نام و یا عنوان تعیین می کنند: مثلا گره تک تار و غیره.

6- نوع قیچی کاری سطح فرش به عبارت دیگر صافی یا ناصافی پرزهای فرش.

7- بلندی پرز فرش در میلیمتر

8- نوع مهر بکار رفته در بالا و پایین فرش که در مناطق مختلف به شکل های گوناگون عمل می شود.

9- نوع شیرازه ها (گرد یا متوازی، حصیری یا متقاطع، طبیعی یا الصاقی)

10- تعداد و نوع رنگ های بکار رفته در فرش

اینگونه طبقه بندی در واقع بدلیل تنوع فرهنگی و تولیدی اقوام ایرانی است که در مناطق مختلف هر یک دارای ویژگی خاصی خود هستند و همین ویژگی ها عوامل مهم در تولید فرش بحساب می آیندکه تنها با شناخت آن ها و سایر عوامل موثر اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مردم شناسی، فرهنگ شناسی و غیره می توان به سبک تولید و نوع نقش و نگاره های اصیل آن پی برد.

مثلا در مطالعه فنون بافت باید منابع تهیه مواد بافت از قبیل پشم، نخ یا ابریشم و رنگ هر منطقه را در مکان تولید آن در نظر داشت و یا چگونگی تهیه آن از سایر مناطق و همین طور است در مطالعه طرح ها و نقشه های فرش باید فرهنگ منطقه، شرایط اقلیمی، میزان توسعه اجتماعی و فرآیندهای آن یا پایداری سنت ها و حتی آداب و رسوم حوزه سکونت طراح را می توان مورد ملاحظه قرار داد. در صورت تشخیص صحیح سبک بافت مناطق، طرح های ریز و درشت بخش های مختلف قالی، رنگ های قالی، نوع گره های بافت، نوع پود آن می توان به یک ارزیابی دقیق دست یافت. در کارشناسی فرش های کهنه آگاهی از پیشینه تاریخی، فرهنگی کشور علاوه بر نکات فنی اشاره شده، یکی از ضروریات است که در شناخت صحیح به ما کمک میکند.